چشم حسودا کور بشه الهی!
ارژنگ حاتمی
سخنگوي شهرداري مشهد: قطار شهري تابستان 89 بهرهبرداري ميشود. (خبرگزاری ایسنا)
پس اعلام خبر فوق توسط سخنگوی شهرداری مشهد، کارشناسان «طنزیم» جلسه ای فوق العاده برگزار کردند، مشروح این جلسه به شرح زیر است:
آقای «خوشحال» از خبری که شنیده بود بسیار خوشحال بود و در حالیکه به حاضرین در جلسه میوه و شیرینی تعارف می کرد،گفت:«من از خوشحالی زبانم بند آمده است و نمی دانم چه بگویم، فقط اجازه بدهید یک بیت شعر به شهرداری تقدیم کنم که توانست در این زمان کم و با صرف هزینه ای بسیار ناچیز زمان بهره برداری از قطار شهری را اعلام کند، شاعر می فرماید: چشم بد از تو دور بشه الهی، چشم حسودا کور بشه الهی!»
خانم «نگران» نیز در حالیکه نگرانی از سر و رویش می بارید،خطاب به حاضرین در جلسه گفت:«دوستان! از زمانی که این خبر را مطلع شدم واقعا احساس خطر می کنم، می ترسم برخی از تنگ نظرها و حسودها شهرداری را چشم بزنند و این پروژه تابستان 89 افتتاح نشود، البته من کارم خیلی درست است و نشستم و با صرف مطالعات بسیار دو راهکار اجرایی برای جلوگیری از چشم خوردن شهرداری کشف کردم، ابتدا راهکار دوم را می گویم، از این پس در ابتدای هر جلسه یک شانه تخم مرغ برای شهرداری بشکنیم و راهکار اولم هم اینه که از شهرداری بخواهیم برای جلوگیری از چشم خوردگی تاریخ افتتاح این پروژه رو هفت هشت ده سالی به تاخیر بیندازد!»
آقای «آینده نگر» در حالیکه دو تا شیرینی در دهانش گذاشته بود و دو شیرینی هم در دستش بود با همان دهان پر آقای خوشحال را مخاطب خود قرار داد و گفت:«آقای خوشحال! من واقعا علت خوشحالی شما را متوجه نمی شوم! درست است که با افتتاح قطار شهری خیلی اتفاق های خوبی می افتد و مهمترینش این است که ترافیک شهر و در نتیجه آلودگی هوا کم می شود، اما آیا هیچ فکر کرده اید که روزانه چند نفر بابت تاخیر در افتتاح قطار شهری نان می خورند؟! چند نمونه اش را مثال می زنم، اگر قطار شهری افتتاح شود مردم کمتر از خودروی شخصی استفاده خواهند کرد و در نتیجه سر چهارراه خلوت تر خواهد شد، خب آن کسی که سر چهارراه روزنامه و گل می فروشد چه کار کند؟!، حالا این مورد هیچ، آیا می دانید با کاهش تردد ماشین های شخصی و خلوت شدن شهر چقدر آمار قبض های جریمه کم می شود؟!، اصلا این هم هیچ، فکرش را بکنید اگر قطار شهری افتتاح شود مردم دیگر موضوعی را پیدا نمی کنند که در اتوبوس ها در مورد آن صحبت کنند و از مسئولین گلایه نمایند، این مشکل برای منتقدین شهرداری هم هست، آنها نیز دیگر هیچ موضوعی را برای نقد و انتقاد از عملکرد شهرداری پیدا نخواهند کرد!!، اصلا این موارد هم هیچ، لااقل به فکر همین صفحه ی «طنزیم» باشید، خودتان که شاهد هستید، هر وقت طنزنویسان این صفحه سوژه کم آورده اند از قطار شهری نوشته اند، اگر قطار شهری افتتاح شود در مورد چی طنز بنویسند؟!»
آقای «پیچیده» کمی سرش را خاراند و گفت: «دوستان! لطفا جمله ی آقای سخنگو را دوباره بخوانید، این جمله خیلی خیلی پیچیده است، اول از همه اینکه ایشان در جمله ی خود از کلمه «قطار شهری» استفاده کرده اند، نه «قطار شهری مشهد»، و این بدان معناست که ایشان شاید منظورشان این بوده است که قطار شهری یک شهر دیگر که حتی شاید در ایران هم نباشد، قرار است در یک تاریخ مشخص بهره برداری شود؛ دوم اینکه ایشان در ادامه ی جمله ی خود گفته اند «تابستان 89»، و از به کار بردن دو عدد سمت چپ خودداری کرده اند، این بدان معنی است که ایشان به راحتی می توانند فردا ادعا کنند که منظورشان سال 1489 و یا حتی 2388 بوده است و نه 1388!!؛ سومین دلیل پیچیده بودن صحبت های ایشان این است که ایشان اصلا نگفته اند قطار شهری به چه منظوری به بهرداری می رسد، البته یکی از آگاهان که نخواست نامش فاش شود به من گفت که قرار است در مسیر قطار شهری فنس نصب شود و حیوانات باغ وحش وکیل آباد در آن رها شوند و بزرگترین و جذاب ترین باغ وحش خاورمیانه ساخته شود! البته این روزها همه چیز خیلی پیچیده است و این پیچیدگی مختص به صحبت های آقای سخنگو نیست،ببنید حتی موهایم هم پیچیده شده اند، هر چی تافت و ژل هم می زنم درست نمی شود!»
خانم «احساساتی» در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود گفت: «من واقعا خوشحالم که در آستانه ی یک کشف جدید علمی قرار گرفته ایم و قرار است برای اولین بار در تابستان 89 در دنیا «گل نی» بروید، راستش من چند وقت پیش برای آگاهی از زمان تحویل پروژه قطار شهری به سراغ یکی از مسئولین رفتم و زمان دقیق افتتاح پروژه را پرسیدم، ایشان هم پاسخ دادند:«اگر با مشکل کمبود بودجه و استاندارد نبودن واگن و ریل مواجه نشویم و ابر و باد و مه خورشید همکاری کنند، این پروژه وقت گل نی افتتاح خواهد شد!»، من پیشنهاد می کنم قضیه روییدن گل نی را به درستی اطلاع رسانی کنیم تا در تابستان 89 شاهد حضور چشمگیر توریست ها در مشهد باشیم.»
در پایان جلسه ضمن قدردانی از آقای خوشحال برای آوردن میوه و شیرینی به جلسه، با پنج رای مثبت تصمیم بر این شد از این پس به طور نوبتی هر هفته یکی از اعضا اقدام به خریدن میوه و شیرینی کنند و به جلسه بیاورند، در ضمن به اعضا یادآوری شد به مانند همیشه برای این خرج هایی که به هدف ارتقای صفحه «طنزیم» انجام می دهند را فاکتور کنند تا بتوانند هزینه هایی که انجام داده اند را از حلقوم مسئول صفحه دربیاورند!
چاپ شده در روزنامه شهرآرا (۲۳مهر ۱۳۸۸)