چشم حسودا کور بشه الهی!

ارژنگ حاتمی

سخنگوي شهرداري مشهد: قطار شهري تابستان 89 بهره‌برداري مي‎شود. (خبرگزاری ایسنا)

پس اعلام خبر فوق توسط سخنگوی شهرداری مشهد، کارشناسان «طنزیم» جلسه ای فوق العاده برگزار کردند، مشروح این جلسه به شرح زیر است:

آقای «خوشحال» از خبری که شنیده بود بسیار خوشحال بود و در حالیکه به حاضرین در جلسه میوه و شیرینی تعارف می کرد،گفت:«من از خوشحالی زبانم بند آمده است و نمی دانم چه بگویم، فقط اجازه بدهید یک بیت شعر به شهرداری تقدیم کنم که توانست در این زمان کم و با صرف هزینه ای بسیار ناچیز زمان بهره برداری از قطار شهری را اعلام کند، شاعر می فرماید: چشم بد از تو دور بشه الهی، چشم حسودا کور بشه الهی!»

خانم «نگران» نیز در حالیکه نگرانی از سر و رویش می بارید،خطاب به حاضرین در جلسه گفت:«دوستان! از زمانی که این خبر را مطلع شدم واقعا احساس خطر می کنم، می ترسم برخی از تنگ نظرها و حسودها شهرداری را چشم بزنند و این پروژه تابستان 89 افتتاح نشود، البته من کارم خیلی درست است و نشستم و با صرف مطالعات بسیار دو راهکار اجرایی برای جلوگیری از چشم خوردن شهرداری کشف کردم، ابتدا راهکار دوم را می گویم، از این پس در ابتدای هر جلسه یک شانه تخم مرغ برای شهرداری بشکنیم و راهکار اولم هم اینه که از شهرداری بخواهیم برای جلوگیری از چشم خوردگی تاریخ افتتاح این پروژه رو هفت هشت ده سالی به تاخیر بیندازد!»

آقای «آینده نگر» در حالیکه دو تا شیرینی در دهانش گذاشته بود و دو شیرینی هم در دستش بود با همان دهان پر آقای خوشحال را مخاطب خود قرار داد و گفت:«آقای خوشحال! من واقعا علت خوشحالی شما را متوجه نمی شوم! درست است که با افتتاح قطار شهری خیلی اتفاق های خوبی می افتد و مهمترینش این است که ترافیک شهر و در نتیجه آلودگی هوا کم می شود، اما آیا هیچ فکر کرده اید که روزانه چند نفر بابت تاخیر در افتتاح قطار شهری نان می خورند؟! چند نمونه اش را مثال می زنم، اگر قطار شهری افتتاح شود مردم کمتر از خودروی شخصی استفاده خواهند کرد و در نتیجه سر چهارراه خلوت تر خواهد شد، خب آن کسی که سر چهارراه روزنامه و گل می فروشد چه کار کند؟!، حالا این مورد هیچ، آیا می دانید با کاهش تردد ماشین های شخصی و خلوت شدن شهر چقدر آمار قبض های جریمه کم می شود؟!، اصلا این هم هیچ، فکرش را بکنید اگر قطار شهری افتتاح شود مردم دیگر موضوعی را پیدا نمی کنند که در اتوبوس ها در مورد آن صحبت کنند و از مسئولین گلایه نمایند، این مشکل برای منتقدین شهرداری هم هست، آنها نیز دیگر هیچ موضوعی را برای نقد و انتقاد از عملکرد شهرداری پیدا نخواهند کرد!!، اصلا این موارد هم هیچ، لااقل به فکر همین صفحه ی «طنزیم» باشید، خودتان که شاهد هستید، هر وقت طنزنویسان این صفحه سوژه کم آورده اند از قطار شهری نوشته اند، اگر قطار شهری افتتاح شود در مورد چی طنز بنویسند؟!»

آقای «پیچیده» کمی سرش را خاراند و گفت: «دوستان! لطفا جمله ی آقای سخنگو را دوباره بخوانید، این جمله خیلی خیلی پیچیده است، اول از همه اینکه ایشان در جمله ی خود از کلمه «قطار شهری» استفاده کرده اند، نه «قطار شهری مشهد»، و این بدان معناست که ایشان شاید منظورشان این بوده است که قطار شهری یک شهر دیگر که حتی شاید در ایران هم نباشد، قرار است در یک تاریخ مشخص بهره برداری شود؛ دوم اینکه ایشان در ادامه ی جمله ی خود گفته اند «تابستان 89»، و از به کار بردن دو عدد سمت چپ خودداری کرده اند، این بدان معنی است که ایشان به راحتی می توانند فردا ادعا کنند که منظورشان سال 1489 و یا حتی 2388 بوده است و نه 1388!!؛ سومین دلیل پیچیده بودن صحبت های ایشان این است که ایشان اصلا نگفته اند قطار شهری به چه منظوری به بهرداری می رسد، البته یکی از آگاهان که نخواست نامش فاش شود به من گفت که قرار است در مسیر قطار شهری فنس نصب شود و حیوانات باغ وحش وکیل آباد در آن رها شوند و بزرگترین و جذاب ترین باغ وحش خاورمیانه ساخته شود! البته این روزها همه چیز خیلی پیچیده است و این پیچیدگی مختص به صحبت های آقای سخنگو نیست،ببنید حتی موهایم هم پیچیده شده اند، هر چی تافت و ژل هم می زنم درست نمی شود!»

خانم «احساساتی» در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود گفت: «من واقعا خوشحالم که در آستانه ی یک کشف جدید علمی قرار گرفته ایم و قرار است برای اولین بار در تابستان 89 در دنیا «گل نی» بروید، راستش من چند وقت پیش برای آگاهی از زمان تحویل پروژه قطار شهری به سراغ یکی از مسئولین رفتم و زمان دقیق افتتاح پروژه را پرسیدم، ایشان هم پاسخ دادند:«اگر با مشکل کمبود بودجه و استاندارد نبودن واگن و ریل مواجه نشویم و ابر و باد و مه خورشید همکاری کنند، این پروژه وقت گل نی افتتاح خواهد شد!»، من پیشنهاد می کنم قضیه روییدن گل نی را به درستی اطلاع رسانی کنیم تا در تابستان 89 شاهد حضور چشمگیر توریست ها در مشهد باشیم.»

در پایان جلسه ضمن قدردانی از آقای خوشحال برای آوردن میوه و شیرینی به جلسه، با پنج رای مثبت تصمیم بر این شد از این پس به طور نوبتی هر هفته یکی از اعضا اقدام به خریدن میوه و شیرینی کنند و به جلسه بیاورند، در ضمن به اعضا یادآوری شد به مانند همیشه برای این خرج هایی که به هدف ارتقای صفحه «طنزیم» انجام می دهند را فاکتور کنند تا بتوانند هزینه هایی که انجام داده اند را از حلقوم مسئول صفحه دربیاورند!

چاپ شده در روزنامه شهرآرا (۲۳مهر ۱۳۸۸)

به اسباب‌بازي‌هايشان هم رحم نمي‌کنند!

ارژنگ حاتمی

كودكان موجودات بيكاري هستند كه براي پر كردن اوقات فراغت‌شان به برخي امكانات نياز دارند... يكي از اين امكانات «اسباب‌بازي» است. توصيه مي‌شود هنگام خريد اسباب‌بازي و استفاده از آن توسط کودک موارد زير را در نظر داشته باشيد:

۱- برخي كودكان بسيار نازك نارنجي هستند و اگر چند ثانيه شيرشان دير شود و يا اينكه در هنگام تعويض پوشك‌شان توسط شما غرغر بشنوند، سريعا دچار ياس فلسفي مي‌شوند و امكان دارد بلايي سر خود بياورند و بايد هر گونه وسيله‌اي را كه آنها بتوانند با آن به خود صدمه بزنند از دسترس آنها دور كرد. به همين دليل است که کارشناسان توصيه مي‌کنند در اسباب‌بازي‌ها - مثل سيم تلفن اسباب‌بازي- طناب يا نخي با طول بيشتر از 30 سانتي‌متر وجود نداشته باشد!

۲- آن قدر جلوي نوزادتان نگوييد بچه‌ام مي‌خواهد دكتر بشود، متاسفانه نوزادان زود جوگير مي‌شوند و براي آنكه نشان دهند استعداد دكتر شدن را دارند اقدام به تشريح بدن اسباب‌بازي‌هايشان و انجام برخي آزمايش‌ها مي‌کنند، از جمله آزمايش اثر خوردن چشم عروسك بر معده يك كودك و بديهي است از خودشان به عنوان موش آزمايشگاهي استفاده مي‌كنند، حتماً به همين دليل است که کارشناسان مي‌گويند اسباب‌بازي را بخريد كه چشم‌ها و دكمه و بقيه اعضاي بدنش محكم باشد و نوزاد نتواند آنها را بكند و بخورد!

۳- در بسياري از مواقع كودكان تحت تاثير فيلم‌هاي اکشن با هر چيزي كه مي‌بينند دعوا مي‌کنند و يا كشتي مي‌گيرند. حتماً به همين دليل است که کارشناسان توصيه مي‌کنند از خريدن اسباب‌بازي‌هايي خيلي بزرگ و سنگين خودداري كنيد زيرا احتمال دارد اسباب‌بازي مذكور اهل شوخي نباشد و اعصاب درست و حسابي هم نداشته باشد و در هنگامي كه فرزندتان با او كشتي مي‌گيرد، خودش را روي او بيندازد و كودك صدمه ببيند و يا حتي خفه شود.

۴- كودكان دو شباهت بزرگ با زنبورهاي عسل دارند، اول اينكه بسيار شيرين هستند و دوم اينكه اصولا سيرموني ندارند و هر چيزي گيرشان بيايد بدون توجه به اينكه هزينه‌هاي خريد آن به چه سختي تامين شده است، مي‌خورند و آبروي آدم را مي‌برند چون جماعت فكر مي‌كنند به آنها در خانه غذا داده نمي‌شود. به همين دليل است که کارشناسان مي‌گويند براي كودكان زير چهار سال اسباب‌بازي‌هايي را بخريد كه از اندازه دهانشان بزرگ‌تر باشد و ايضا قابل تكه تكه شدن نباشد زيرا اين احتمال وجود دارد كه كودكان به اسباب‌بازي‌هاي خودشان هم رحم نكنند!

۵- كودك در لحظه بازي كردن با اسباب‌بازي تنها به لذت بردن خويش فكر مي‌كند و حتي براي لذت بيشتر ممكن است اسباب‌بازي‌ها را بشكند. شكستن اسباب‌بازي توسط كودك شما تبعات بد و خوبي دارد، از جمله:

خريد اسباب‌بازي هر روزه در سبد خانوار قرار گرفته و در نتيجه خريد يكي از لوازم ضروري ديگر همچون مانتو يا كفش مطابق مد روز شما از سبد خانوار حذف مي‌شود كه اين خيلي بد است!

خريد اسباب‌بازي بيشتر مي‌شود كه اين به نوبه خود باعث شكوفايي هر چه بيشتر صنعت اسباب‌بازي سازي كشور چين مي‌شود که البته اين يکي خيلي هم خوب است!
در نتيجه بايد همواره بر بازي كودك خود با اسباب‌بازي‌هايش نظارت داشته باشيد.

توضيح پاياني: البته اگر اعتبارات كافي براي خريد اسباب‌بازي براي كودكتان نداريد نگران نباشيد، مي‌توانيد از همسرتان براي سرگرم كردن كودك بهره ببريد. يكي از بهترين راه‌ها براي سرگرم شدن بچه اسب‌سواري است!

چاپ شده در هفته نامه سلامت

یکی از کارشناسان «طنزیم» پیشنهاد داد:

مترسک ها پشت ویترین مغازه ها!

انتقاد از وضعیت مانکن ها در بازار مشهد! (شهرآرا 4/7/88)

ارژنگ حاتمی

پس از اعلام خبر فوق 4 تن از کارشناسان صفحه ی «طنزیم» جلسه ای فوری گذاشتند، در این جلسه راهکارهایی برای حل معضل مانکن ها داده شد؛

کارشناس اول: مانکن ها مقصر نیستند، آنها صبح تا شب پشت ویترین مغازه ها اقدام به نگاه کردن شهروندان می کنند و آنها را الگوی خود قرار می دهند،اگر آنها هم روزی چند ساعت از سریال های آموزنده ی تلویزیون همچون افسانه ی جومونگ را نگاه می کردند و یا به سینما می رفتند و فیلم های عشقولانه می دیدند متوجه می شدند که وضعیتشان مناسب و در شان جامعه نیست! ما برای آنکه وضعیت مانکن ها بهبود یابد باید فرهنگ سازی کنیم و همچنین باید فکری کنیم به حال شهروندان که الگوی این مانکن ها به شمار می روند!

کارشناس دوم: مانکن ها که داخل سرهایشان مخ ندارند، حتی بعضی از آنها سر هم ندارند،در نتیجه از آنها از این بیشتر انتظار نیست و نبایستی به خاطر عملی که مرتکب شده اند تنبیه شوند! اما می توانیم برای حل این معضل شیشه های ویترین مغازه ها را سیاه کنیم تا کسی آنها را نبیند!

کارشناس سوم: این مانکن ها دیگر شورش را در آورده اند، از نظر من بایستی تمام مانکن ها را به مزارع تبعید کرد و از آنها در مزارع و به حای مترسک استفاده کرد و مترسک ها را به پشت ویترین ها آورد، چون که وضعیت مترسک ها در برابر مانکن ها چندین برابر مناسب تر است!

البته لازم به ذکر است که این پیشنهاد مورد موافقت کارشناسان صفحه «طنزیم» قرار نگرفت، کارشناسان معتقد بودند با حضور مانکن ها در مزارع نه تنها کلاغان و گنجشک ها از آن ها نمی ترسند و با خیال راحت در مزارع این طرف و آن طرف می روند، بلکه احتمال دارد سر و کله ی آقا گرگه و گربه و باقی جانورها هم در مزارع پیدا شود!

کارشناس چهارم: ما این همه جوان بیکار داریم، واقعا چرا از این استعدادها استفاده نمی کنیم؟! هم به اشتغال زایی کمک می شود و هم دیگر با معضل وضعیت نامناسب مانکن ها مواجه نیستیم؛ همه ی مانکن ها را هم می دهیم بازیافت تا با استفاده از پلاستیک موجود در آنها چیزهای مفید دیگری همچون سرعت گیر و ... ساخته شود!

لازم به توضیح است که در این جلسه سی و شش عدد کلوچه (هر کارشناس 9عدد) و شانزده نوشابه(هر کارشناس 4عدد) خورده شد و در انتهای جلسه با چهار رای مثبت تصمیم بر این شد که از این پس کارشناسان برای بالا بردن سلامت در جامعه از جلسات آتی به جای خوردن نوشابه از آب میوه استفاده کنند!

چاپ شده در روزنامه شهرآرا (۹/۷/۸۸)

لااقل یک تیم واترپلو داشته باشیم!

ارژنگ حاتمی

این هفته یکی از گزارشگران صفحه ی «طنزیم» به میان مردم و برخی از مسئولین رفت و از آن ها این سئوال را پرسید:«چرا وقتی باران می بارد در برخی نقاط مشهد شاهد آب گرفتگی هستیم؟!»، پاسخ ها بدین شرح می باشند:

پاسخ اول: این سوال از پایه و اساس غلط است، خب وقتی باران می بارد ما بایستی شاهد آب گرفتگی باشیم، نکند شما تصور می کنید وقتی در باقی کشورهای دنیا باران می بارد آن ها شاهد نوشابه گرفتگی و یا آب پرتقال گرفتگی هستند؟! آخه این هم سئوال بود شما مطرح کردی؟!

پاسخ دوم: باران باریدن که خبر نمی کند، یک دفعه ای اتفاق می افتد، درست مثل زلزله یک نوع حادثه غیرمترقبه است که اصلا هم قابل پیش بینی نیست، البته اگر ما بدانیم حتما باز هم باران خواهد آمد یک فکری برای حل این معضل خواهیم کرد، اما ما می ترسیم این اصلاحات را در شهر و خیابان ها بوجود آوریم اما دیگر باران نبارد و بدین ترتیب بودجه مان حیف و میل شود، آیا شما دلت راضی می شود بودجه ی ما حیف و میل بشود؟!

پاسخ سوم: آب گرفتگی؟! چرا تشویش اذهان می کنی؟! حتما بعدش هم می خوای ادعا کنی آب ها رو بردن و داخل بطری آب ریختن و توی یخچال گذاشتن تا اذیت بشن؟! ما هیچ قطره ای رو نگرفتیم چه برسه به آب!

پاسخ چهارم: گرفتن آب که بسیار خوبه، بالاخره آب باید یک جایی گیر کند و گرفته شود وگرنه همه جا سیل می آید! در همه جای دنیا برای جمع آوری آب سد می سازند و هزینه های هنگفتی می کنند، حالا شهر مشهد بافتش طوری است که برخی نقاطش در هنگام بارندگی به مانند سد عمل می کند و بدون هیچ هزینه ای آب ها جمع می شود،این اتفاق خیلی خوب و مبارکی است،ما به جای این که بپرسیم چرا شاهد آب گرفتگی هستیم باید فکری بکنیم که چطور از این آب هایی که در هر نقطه مشهد پس از باران ها جمع می شود در جهت تولید برق و این جور چیزهای مفید دیگر استفاده کنیم!

پاسخ پنجم: ای مرفه بی درد! معلومه شما که این سئوال رو می پرسی خودت یه پات این وره یه پات اون ور! می دونی چند درصد مردم دوست دارن زندگی در شهر ونیز رو تجربه کنن؟! آخه همه که مثل تو توانایی مالی رفتن به ونیز رو ندارن! ما از قصد طوری خیابون ها رو درست کردیم که در هنگام بارندگی مردم مشهد تصور کنند در شهر زیبای ونیز دارن زندگی می کنن! حتی این مورد می تونه باعث بشه که گردشگرهای زیادی به شهر مشهد بیان!

پاسخ ششم: ندارم! ندارم! از کجا بیارم؟! هر چی داشتیم دادیم پروژه ی قطار شهری،چقدر شماها ناسپاس هستین! قطارشهری به این خوبی سوار می شین،اتوبوس تندرو و کولر دار دارین،این همه فرهنگ سرا … بعد به خاطر این که دو تا خیابون جوی های آبش یکم پر آب شدن تمام خدمات ما در طول این سال ها رو زیر سئوال می برین؟! ای سیاه نماها!!

پاسخ هفتم: من شدیدا از ابر،باران و خیابان های سطح شهر تشکر می کنم،زیرا در روزهای غیربارانی هر چند می شود زیرآبی رفت اما کمی مشکل و سخت است، اما در روزهای بارانی بسیار راحت تر می توانم این عمل خطیر را انجام دهم!

پاسخ هشتم: شما به جای این که به نیمه ی خالی لیوان نگاه کنی به نیمه ی پر لیوان نگاه کن، می دونی بلیط استخر چقدر گرونه؟! اما این آب گرفتگی ها باعث می شه که شما بتونی پس از هر بارندگی توی کوچه ات شنا کنی، حتی می تونی ماهیگیری هم بکنی و بدین ترتیب به اقتصاد خانواده هم کمک کنی!

پاسخ نهم: راه افتادن آب در سطح شهر خیلی هم خوب است و می تواند منجر به شکوفایی استعدادهای فراوانی بشود،بر اساس برخی اخبار و اطلاعات، شنیده می شود برخی افراد وجود دارند که آب نمی بینند وگرنه شناگرهای قابلی هستند، این دسته از افراد می توانند پس از هر آبگرفتگی به سطح شهر بروند و استعدادهای خودشان را شکوفا کنند،چه بسا این امر به قدرتمند شدن هر چه بیشتر تیم شنا هم کمک کند!

پاسخ دهم:حالا که تیم پیام به لیگ دسته یک رفت و ابومسلم هم اوضاعش تعریف چندانی ندارد و یحتمل با این اوضاع مدیریتیش به سرنوشت پیام فصل قبل دچار خواهد شد، پیشنهاد می کنم از این آبگرفتگی ها به نحو احسنت استفاده کنیم و یک تیم واترپلو تشکیل بدهیم،چون احتمالا سال دیگر در لیگ برتر فوتبال تیمی از مشهد حضور نخواهد داشت،لااقل یک تیم واترپلو داشته باشیم!

چاپ شده در روزنامه ی شهرآرا ۲ مهر ۱۳۸۸

هر چه در مورد سينما مي دانيد بنويسيد!

ارژنگ حاتمي

برخي آگاهان و تاريخ نگاران معتقد هستند هدف اوليه ي بوجود آمدن سينما آن بوده است كه افرادي به داخل آن بروند و در آنجا فيلم نگاه كنند، البته اين نظريه بسيار مورد نقد منتقدان قرار گرفته است، منتقدان اين نظريه معتقد هستند اگر كسي بخواهد فيلم نگاه كند آزار ندارد كه اين همه بنزين بسوزاند و پول بليط سينما بدهد، در خانه اش مي نشيند و دي وي دي نگاه مي كند!

همان آگاهان و تاريخ نگاران معتقد هستند كه متاسفانه امروزه هدف از رفتن به سينما دچار تغييراتي اساسي شده است، به عنوان مثال امروزه سينما به محلي مناسب براي خوردن چيپس و پفك تبديل شده است، شنيده شده است برخي دكترها نيز به افرادي كه مشكل خواب دارند توصيه كرده اند به جاي استفاده از داروهاي خواب آور به سينما بروند و در آنجا خواب راحتي را بدون هر گونه عوارضي جاني (و البته با صرف كمي عوارض مالي!) تجربه كنند!!

از ديگر كاربردهاي سينما اين است كه امروزه رسم شده است كه نامزدها در ايام نامزدي خود هفته اي دو سه دفعه به سينما مي روند، البته هيچ دليل واضح و روشني از علل و انگيزه هاي آنان كشف نشده است، برخي معتقد هستند سينما رفتن نامزدها براي ايجاد تفاهم در بين آنها و ايجاد زندگي عاري از اختلاف در آينده آنها نقش بسزايي را ايفا مي كند!

گفته مي شود اين نقش بسزا در اكثر زن و شوهرها در سالهاي پنجم يا ششم ازدواجشان با اين جمله نمود پيدا مي كند: "مرده شورت رو ببرن! از وقتي باهات ازدواج كردم توي اين شيش سال يه دفعه منو سينما نبردي، يادش بخير وقتي نامزد بوديم هفته اي شيش بار سينما مي رفتيم، همه حرفات دروغ بود، همه اش تقصير اون مادرته!!!"

گروهي از محققان نيز سينما را محيطي فرهنگي دانسته اند و مدعي شده اند كه تمام انسان هايي كه در سينما حضور دارند انسان هاي با فرهنگي هستند، اين محققان در اثبات ادعاي خويش گفته اند كه اگر تماشاگران در انتهاي فيلم متوجه شوند كه نتيجه ي فيلم به دلخواه آن ها نبوده است به مانند تماشاگرنماهاي استاديوم ها الفاظ غيرورزشي به كار نمي برند و به صندلي هاي سينما هم آسيبي نمي رسانند!

اخيرا گروهي از كارشناسان كه ساليان دراز بر روي اين سئوال بزرگ بشريت فكر مي كردند كه "اول تلويزيون بوده يا سينما" با قاطعيت اعلام داشتند كه قبل از هر دوي اينها سريال "پرستاران" وجود داشته است، بطوريكه استراليايي ها تا به امروز موفق به دستيابي فرمول تهيه توليد انبوه اين سريال شده اند و توانسته اند نهصد قسمت اين سريال را بسازند و ما نيز تا به امروز نزديك به ششصد قسمت اين سريال را خريداري نموده ايم!!

يكي از سينماشناسان با قدرداني از مخ مخترعان سينما گفت: مخترعان سينما واقعا انسانهاي باهوشي بوده اند كه براي سينما كنترل از راه دور اختراع نكردند، زيرا اگر اينگونه مي شد در هر سيانس بين تماشاگران براي انتخاب فيلم مورد نظر بحث و جدل مي شد!

البته هوش مخترعان سينما به عدم اختراع كنترل از راه دور ختم نمي شود، بلكه آنها خيلي باهوش تر از اين حرف ها هستند، آنها در سينما سيستمي را اختراع كرده اند كه به نوعي برق را ذخيره نمايند و اگر برق ها برود هم بتوانند فيلم را نمايش بدهند، از شانس بد آنها هم هميشه تا فيلم مي خواهد شروع شود يكدفعه برق ها مي رود و سينما تاريك مي شود، اما با استفاده از همان برق ذخيره شده در نمايش فيلم خللي ايجاد نمي شود!

گفته مي شود در برخي مواقع دم درب سينما چنين جملاتي شنيده مي شود:

- عزيزم! تو اطلاعات سينمايي ات خيلي بيشتر از منه، هر فيلمي كه تو بگي ميريم همون فيلم رو مي بينيم.

و در پايان فيلم شاهد چنين جملاتي هستيم:

- اون اطلاعات سينمايي ات بخوره تو سرت! اين چه فيلمي بود پيشنهاد دادي؟!

چاپ شده در روزنامه ی شهرآرا ۲۶ شهریور ۱۳۸۸