وام ضروری پرداخت جریمه؟!

ارژنگ حاتمی

تبریک مي‌گوییم! اروپایی شد! چی؟! ... نه فوتبالمان را نمي‌گوییم! ... خیر، کیفیت جاده‌ها و خودروهایمان را هم نمي‌گوییم! اما نزدیک شده‌اید! ... آری! نرخ جرایم رانندگی را مي‌گوییم! شما از این پس یورویی جریمه مي‌شوید و ریالی پرداخت مي‌کنید!  در همین راستا تبریک مي‌گوییم که بالاخره مسئولان هم متوجه شدند، کار فرهنگی و داداش سیا و پسرخاله و اینجور چیزها جوابگو نیست و برای پایین آمدن تخلفات بایستی جرایم را بالا برد!

با توجه به بالا رفتن نرخ جریمه، موارد زیر را پیش بینی می شود:
- از این پس بانک‌ها «وام ضروری پراخت جریمه» هم خواهند داد و این وام یک عالمه هم متقاضی خواهد داشت!
- در قرعه‌‌کشی بانک‌ها، بهترین جوایز مواردی همچون: «کمک هزینه پرداخت جریمه برای شونصد نفر» و یا «پرداخت جریمه‌های رانندگی تا شیش ماه» خواهند شد!
- هنگامی که برای گرفتن برگه عدم خلافی مراجعه نموده و مبلغ قابل پرداخت را مشاهده مي‌کنیم، در عوض جریمه، ماشین را تحویل راهنمایی و رانندگی دهیم!

* در همین راستا، به دیالوگ زیر توجه فرمایید:
- کتت کو؟! کفشت کو؟! چه بلایی به سرت اومده؟!
-- نگران نباش! امروز قبض جریمه‌ام رو پرداخت کردم!
- ایول! چه مایه دار بودی و نمي‌دونستیم!

* یک دیالوگ بی‌ربط دیگر:
- اً ... (صدای جیغ) بیچاره شدم!
-- چی شده؟! صاحبخونه‌ات رو دیدی؟! مریخی‌ها حمله کردن؟!
- اون قرص زیر زبونی قلبمو از توی جیبم در بیار! اون جلوتر یه مامور راهنمایی و رانندگی واستاده و ماشینم معاینه فنی هم نداره!

در پایان «وبلاگ تنظ نوشته ها» ذکاوت بالای مسئولان را تحسین مي‌کند و پیش بینی مي‌کند؛ با جریمه‌های 100 و 200 هزار تومانی از این پس هم ترافیک شهری کم خواهد شد و هم حوادث جاده ای، زیرا از این پس خیلی‌ها کلاً بی‌خیال استفاده از خودروی شخصی‌شان خواهند شد!

جدایی اشکنه از سفره!

ارژنگ حاتمی

اشکنه در حالی که اشک می‏ریخت، گفت: «سال‏ها بود كه من و سفره روزهای خوبی را در کنار هم سپری مي‏کردیم و لحظات خوبی با هم داشتیم تا اینکه یک روز سر و کله پیتزا و بقیه فست فودها پیدا شد. از اون روز کم کم روابط من و سفره سرد و سردتر شد و خیلی کم همدیگر رو مي‏دیدیم، تا اینکه امروز شنیدم كه سفره تصمیم به جدایی از من گرفته!»

اشکنه در حالی که که اشک مي‏ریخت، گفت: «آخه من چی کم داشتم که رفت دنبال این پیتزاهایی که معلوم نیست، از کجا اومدن و چطوری پخته شدن و برای آماده کردنشون از چه چیزی استفاده شده؟! یه روز مطمئنم از این کارش پشیمون مي‏شه!»

در همین رابطه نظر یک آشپزخانه را جویا شدیم، ایشان در حالی که بسیار مغموم بود، گفت: «این روزا هیچ‏کس به من سر نمي‏زنه، هیچکس چراغمو روشن نمي‏کنه، خانم خونه صبح تا شب جلوی تلویزیون نشسته و تبلیغات انواع و اقسام قرص و کمربندهای لاغری رو تماشا مي‏کنه و آخرش با تلفن از بیرون غذا سفارش مي‏ده. احساس مي‏کنم كه به هیچ دردی نمي‏خورم و هیچ فایده‏ای برای هیچکس ندارم! کاش مي‏شد، لااقل منو خراب کنن و به جاش یه اتاقی، هالی، پذیرایی يا چيزي درست کنن تا لااقل یه کاربردی داشته باشم!»

گفتنی است؛ پیتزا نیز در تماس با خبرنگار وبلاگ "تنظ نوشته ها" در حالی که همه را به دروغگویی متهم مي‏کرد، گفت: «همش تشویش اذهان است! بدخواهانی همچون اشکنه و آبگوشت سعی در تخریب چهره معصومانه من دارند. برخی افراد هم که هیچ مدرکی در زمینه پزشکی ندارند، ادعا مي‏کنند بنده برای سلامتی مضر هستم. در حالی که تنها و تنها من باعث انواع بیماری‏ها نظیر چاقی که خود عامل بیماری‏های قلبی عروقی، دیابت، انواع سرطان و آرتروز، فشارخون بالا و نازایی است، مي‏شوم. خودتان قضاوت کنید كه لذت خوردن من به مبتلا شدن به این بیماری‏ها نمي‏ارزد؟!»

منهدم کردن هاتبرد با پلخمون؟!*

ارژنگ حاتمی

6 میلیون گیرنده غیرمجاز ماهواره در کشور، فعال است. (جراید)
در همین راستا تماسی با برخی از کارشناسان داشتیم و نظرات آن‌ها را جویا شدیم:

آقای خوش‌خیال: جای هیچ‌گونه نگرانی وجود نداره، من مطئنم همه این افراد تموم شبکه‌ها غیر از شبکه‌های جام‌جم که مال ِ خودمونه رو قفل کردن و فقط برای دیدن این دو سه شبکه ماهواره خریدن، قول مي‌دم اگه جام‌جم‌ها رو هم بشه بدون ماهواره گرفت همه بشقاب‌های ماهواره‌شون رو جمع کنن!

آقای اقتصاد: 6 میلیون؟! واقعا؟! به‌به! عجب خبر خوشی دادی! فکرش رو بکن، اگه هر کسی که ماهواره داره 500هزار تومن جریمه بشه، میشه یه چیزی تو مایه‌های 3000میلیارد تومن! وای! اصلا باورم نمي‌شه!!

آقای راه‌حل: اینکه مشکلی نیست، فقط کافیه روی همه شبکه‌ها پارازیت بفرستیم ... نه ... فکر بهتری به ذهنم رسید، همین امشب مي‌رم بالای پشت‌بوم و با پلخمون ماهواره‌ «هاتبرد» و باقی ماهواره‌ها رو مي‌زنم درب و داغون مي‌کنم، این‌طوری علاوه بر مردم کشور ما باقی مردم جهان هم دچار مشکلات فرهنگی نمي‌شن!

آقای خوش‌خواب: 6میلیون؟! حتما اشتباه شده!! اصلا مي‌دونی برای آوردن 6میلیون ماهواره غیرمجاز به داخل کشور به چند تا کامیون نیاز هست؟! حتما بالای پشت‌بوم‌ها گربه بوده و شما اشتباه دیدی! آخه گربه‌های این دوره زمونه خیلی شبیه ماهواره هستن!

آقای تاسف: من واقعا متاسفم! برای تمام این 6میلیون خانواده که چیزی تو مایه‌های 20میلیون نفر مي‌شن متاسفم! با این همه شبکه‌های داخلی خوب که این همه برنامه‌های شاد و آموزنده دارن واقعا چه نیازی به ماهواره هست؟! ... چی خانم؟! چی؟! «ویکتوریا» شروع شد؟! ببخشید آقای گزارشگر، من الان یه کار خیلی مهم دارم، بعدا بهتون زنگ مي‌زنم!

* پلخمون در لهجه مشهدی به معنای ابزاری جنگی شبیه تیروکمان است.

چگونه خانم ها را شاد کنیم؟! (1)

 

ارژنگ حاتمي

از اين پس تصميم گرفتم با ۵ مطلب در وبلاگم با روشهايي که مي توانيد خانم تان را شاد کنيد در خدمتتان باشم و در هر قسمت دو روش را برايتان شرح دهم. اميد است با استفاده از اين روشها خانم تان را هر روز شادمان تر از ديروز ببينيد!

روش اول: دادن فرصت کافي
اين شما و اين هم اولين روش براي شاد کردن خانم تان: «زنها دوست ندارند ميهمان ناخوانده به منزلشان بيايد بنابراين به آنها وقت کافي بدهيد تا آماده شوند. آمادگي آنها براي پذيرايي امري حياتي است.»
البته اين مورد تنها در مورد خانم خودتان صادق نيست، بلکه در مواجهه با بقيه خانمها نيز بايد اين گونه باشيد، به عنوان مثال مادربزرگم همواره گلايه داشت که چرا هميشه بدون اطلاع قبلي و يکهو به منزلش مي روم! مي گفت حداقل نيم ساعت قبل اومدنتون بهم خبر بدين که تا شما مي رسين چايي رو دم کرده باشم و فکري براي ناهار يا شام کرده باشم تا بتوانم آمادگي براي پذيرايي داشته باشم!
در همين راستا به شما توصيه مي شود اصلاً بدون هماهنگي خانم تان ميهمان دعوت نکنيد و همان طور که گفته شد به آنها وقت کافي بدهيد، البته قابل ذکر است که برخي ميهمانان حتي اگر ساعت 3 صبح هم به خانه تان بيايند ميهمان محسوب نمي شوند و کلاً هميشه قدمشان روي چشم است! ميهمانهايي همچون مادرخانم، دايي خانم و ....

روش دوم: از همسرتان سؤال کنيد
دومين روش براي شاد کردن خانم تان اين است: «هر روز از همسر خود سوال کنيد که چه کاري مي توانيد برايش انجام دهيد.»، البته اميدواريم همسر شما جنبه پرسيدن اين سؤال را داشته باشد وگرنه حالتان زار است و توي بد دردسري خواهيد افتاد!
در همين راستا بدون هيچ توضيحي نظر شما را به پاسخ يکي از خانم ها به اين سؤال شوهرش جلب مي کنيم. ببينيد که اين سؤال تا چه اندازه مي تواند خانم شما را شاد کند!
پاسخ خانم در روز اول: واي خداي من! دستت درد نکنه! چقدر امروز مهربون شدي! همين که اين سؤال رو پرسيدي واسم کافيه! نمي خواد کاري انجام بدي!
پاسخ خانم در روز دوم: واي! بازم اين سؤال رو پرسيدي؟! خب حالا که اصرار داري يه کاري واسم انجام بدي فقط بهم توي چيدن سفره کمک کن!
پاسخ خانم در روز هشتم: دستت درد نکنه! ناهار درست کن و خونه رو هم گردگيري کن!
پاسخ خانم در روز بيستم: اون گردنبندي که قرار شد دو ماه ديگه برام برخي رو امروز برام بگير. دو ماه ديگه انگشتر برام بخر!
پاسخ خانم در روز بيست و يکم: اون انگشتري که مي خواستي دو ماه ديگه بخري رو امروز بخر! اون النگويي که مي خواستي چهارماه ديگه برام بخري رو دوماه بعد بگير!
پاسخ خانم در روز دويست و سي و شيشم: «دويست و سي و شيش روز هست که هر روز داري همين سؤال رو ازم مي پرسي! خب چرا وظيفه ات رو انجام نمي دي؟! ناهار درست کن! خونه رو هم گردگيري کن بعدازظهر مامانم اينا ميان خونه مون مهموني!!