ارژنگ حاتمي

 

1- صمد مرفاوي: نمونه تكامل يافته يك برانكوي بومي شده(!)، فردي كه سعي مي كند همواره شبيه ژنرال صحبت كند، كسي كه دوست دارد همواره يك لوطي باشد اما حيف همواره در قـ ... است!، شعر مرتبط:«هيشكي منو دوست نداره، حتي قد يه سوزن(!)»

 

2- مصطفي دنيزلي: يه چيزي تو مايه هاي دمت گرم، نشان دهنده تفاوت هاي مربي خارجي و مربي ايراني، هنرپيشه اول فيلم « مردي كه هميشه مي خندد!»، نمونه عملي :« رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود، رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود.»

 

3- مهدي رحمتي: حرس در آر(!)، ابراهيم ميرزاپور( آنهم در بازي با مكزيك)، اعتماد به نفس كاذب، مو قشنگ، بابا تو ديگه كي هستي!، با توانايي مقصر بودن در صد در صد گل هاي خورده شده. اينجا كجاست؟ ... من كي ام؟ ... تو كي هستي؟ ... اين دروازه خودمونه؟ ...نامردا شوت نزنين هنوز نرفتم تو دروازه!!

 

4- انصاريان: سابقاً تعصب،غيرت و جنگندگي بود،علي دايي آنهم در بازي ايران با مكزيك و آنگولا(!)، نكته اساسي: عزيز دل برادر شما سرت درد مي كنه بيا بيرون جوون ترها برن داخل!

 

5- ادانگ ادونگ: ( يا چيزي شبيه همين، حوصله گشتن در روزنامه ها و پيدا كردن نام صحيح اش رو ندارم) : مارمولك، كاسه داغ تر از آش!، گيرنده ي حالِ حالگيرترين بازيكن استقلال!

 

6- نيكبخت واحدي: آي كيو!، يك عدد همشهري ( البته با نويسنده مطلب!) كه به واسطه خوردن نوشابه در تهران كلاً لهجه اش عوض شده است(!)، زرنگ، باهوش.

 

7- كارشناس داوري: بله درست است، تصميم صحيح بود، كارشون خيلي درسته، اينا خوشتيپ هستن، اينا حرفه اي هستن!، فقط دو نفر رو اخراج نكرد كه اگه گوشي داشت اون دو نفر رو هم اخراج مي كرد!، شعر مرتبط:« چهار تا ماه مي خواستم كه دارم!»

 

8- عادل فردوسي پور: طبق آخرين دستاوردهاي علم فوتبال وقتي كفتر قرمز بيآد تو ورزشگاه تيم آبي مي بازه!، هه هه ... صمد سبيل نزاشته، اون با خالكوبي هاش تيم حريف رو طلسم كرده، يك ميليون و دويست ثانيه است اين بازيكن دستشو تو دماغش نكرده(!)، اون يكي بازيكن ديشب با مادرزنش دعوا كرده ... !

 

9- تماشاگرنما: ترقه انداز سابق و كفتر انداز كنوني!، فردي با شعارهايي رو به تكامل در طول 90 دقيقه بازي: داور دوست داريم ... داور دقت كن ... داور اون چشاتو باز كن .... داور مگه كوري؟! ... داور ( ...) !!

 

روزنامه قدس ۱۸ آبان ۸۵