طنز تلخ
ارژنگ حاتمی
هواپيماي توپولف آتش مي گيرد و 28 نفر كشته مي شوند، اين حادثه فرداي آن روز تيتر اول اكثر روزنامه ها مي شود و از آن به عنوان فاجعه نام برده مي شود، تلويزيون و اخبار لحظه به لحظه آمار مي دهند و اسم هاي مجروحين را در تلويزيون زير نويس مي زنند، در تاكسي و اتوبوس همه از هواپيما و كشته شدن مسافران آن حرف مي زنند،براي بازماندگان كشته شدگان يك عالمه پيام تسليت فرستاده مي شود، وزير راه خودش را سريع به مشهد مي رساند و از مجروحان حادثه عيادت مي كند ... فرداي آن روز 29 نفر بر اثر برخورد يك دستگاه كاميون با اتوبوس مسافربري در محور چوپانان استان اصفهان كشته مي شوند،اما اين فاجعه، فاجعه نام نمي گيرد، روزنامه ها تيتر اول خود را به آن اختصاص نمي دهند، كسي در تاكسي و اتوبوس از آن حرف نمي زند ... و اين بزرگترين طنز تلخ جامعه ماست ، كشته شدن ساليانه 28000 نفر انسان در جاده ها (معادل يك زلزله بم) ديگر آن قدر براي ما طبيعي شده است كه با شنيدن هر خبر تصادفي فقط به گفتن اين جمله بسنده مي كنيم: « اِ شنيدي بازم بيست سي نفر تو تصادف مردند!»