ارژنگ حاتمی
به مناسب روز خبرنگار وزیر راه در یک نشست یک ساعته با خبرنگاران حوزه راه و ترابری صحبت هایی کردند،توجه شما را به بخشی از این صحبت ها جلب می نماییم؛
وزیر راه: تنها وزیر همراه و آشنا با خبرنگاران هستم. تلفن من را تنها شیخ سعدی و حافظ ندارند و به همه جوابگو هستم.
لازم به ذکر است پس از آنکه این جمله ی وزیر راه در روزنامه ها چاپ شد، حافظ با نوشتن بیانیه ای از نداشتن شماره ی تلفن آقای وزیر ابراز گلایه مندی نمود، حافظ در قسمتی از بیانیه خود آورده است:«چه شده است که وقتی می خواهید فال بگیرید ما را می شناسید و وقت و بی وقت مزاحم بنده می شوید تا فالتان را بگیرم، اما وقتی من می خواهم با شما تماس بگیرم تا یکم برایم پارتی بازی کنید و هواپیمایی غیر از توپولف برای سفرهایم جور کنید شماره ی عوضی به من می دهید؟!»
حافظ با بیان اینکه پس از شنیدن جمله ی فوق از زبان آقای وزیر دپرس شده است،گفت:«به راستی چه شده است که پس از آن همه فعالیت در حوزه شعر و عرفان، این روزها غیرخودی گشته ام به طوری که به اعتراف خود آقای وزیر همه ی مردم شماره ی همراه ایشان را دارند اما من شماره ی وی را ندارم!»، در پایان این بیانیه حافظ تهدید کرده است در صورتیکه در عرض 24 ساعت شماره تلفن همراه آقای وزیر به وی داده نشود وی تا اطلاع ثانوی اقدام به دادن فال های غلط به مراجعانش بکند!
در همین راستا سعدی نیز با ارسال نمابری به خبرگزاری ها ادعا کرد این جمله ی آقای بهبهانی صحت نداشته و ایشان شماره ی تلفن آقای وزیر را دارد، سعدی در پاسخ به این سوال که شماره ی آقای بهبهانی را از چه کسی گرفته است عنوان داشت که شماره ی ایشان را از دوست قدیمی اش فردوسی گرفته است!
وزیر راه: در دوره يازده ماهه وزارتم هميشه سفيد بودم و حتي روزي در يك فالودهفروشي يكي از شهروندان با تعجب به من گفت: «شما وزير هستيد؟» گفتم بله. من هيچ وقت خودم را تافته جدا بافتهاي از مردم نديدم.
گفته می شود برخی محققان و مکتشفان از زمانی که آقای وزیر گفته اند سفید بوده اند تا لحظه ی چاپ روزنامه ی امروز، در حال تفکر در معنای این جمله هستند و هنوز معنی اش را نفهمیده اند!!
یکی از آگاهان در این باره گفت: ما هم قبول داریم آقای وزیر در طول این یازده ماه سفید بوده است اما کاش می گفتند در طول این یازده ماهه وزارت ایشان چند خانواده بر اثر حوادث جاده ای و سقوط هواپیماها سیاه پوش شدند!
البته این مکتشفان این مورد را هم کشف نکردند که چرا یکی از شهروندان از فالوده خوردن آقای وزیر تعجب کرده است؟! و این سئوال مطرح می شود که آیا یک وزیر می تواند فالوده بخورد یا خیر؟! و آیا خوردن فالوده با سفید بودن یک وزیر رابطه ای مسقیم دارد؟!
یکی از آگاهان نیز احتمال داد آقای وزیر عادت دارند هر وقت که اعصابشان خورد می شود برای آرامش اعصاب اقدام به خوردن فالوده کنند و ایشان پس از شنیدن اخبار مربوط به حوادث جاده ای و سقوط هواپیماها، همواره اولین کاری که می کنند این است که برای آرامش اعصابشان یک عدد فالوده میل نمایند، گفتنی است بر اساس شاخص های ارائه شده توسط برخی فالوده فروشی ها این روزها آمار خورده شدن فالوده در سطح کشور به طور غیرقابل باوری رشد صعودی داشته است!
در ضمن از جمله ی آقای وزیر می توان این گونه نتیجه گرفت که اگر یک وزیر فالوده نخورد به این معنی است که خودش را تافته ی جدا بافته ای از مردم دانسته است، بر همین اساس امیدواریم همه ی مسئولین از ای پس لااقل هفته ای یک بار فالوده بخورند!!
وزیر راه: هواپيماي جديد را با كلي دستبهدستشدن ميخريم!
برخی آگاهان احتمال دادند با توجه به این که یک هواپیما برای رسیدن به کشور ما باید چند بار دست به دست شود، هر بار که به دست یک خریدار می افتد وی یک بخش از هواپیما را بر می دارد، اولی ضبطش را بر می دارد، دومی قفل در کابین خلبان را، سومی ترمز هواپیما را، چهارمی لاستیک های زاپاسش را و ... و تا وقتی که هواپیما به ما می رسد فقط بدنه اش باقی می ماند و دلیل این همه نقص فنی و سقوط و غیره نیز همین است!
وزیر راه: 17روز، روزه سکوت گرفتم.
از همین جا و از طرف همه ی طنزنویسان صفحه ی طنزیم تقاضا می کنیم که دیگر آقای وزیر روزه ی سکوت نگیرند، زیرا ما در این هفده روزی که ایشان صحبت نمی کردند با کمبود سوژه برای نوشتن طنز مواجه شده بودیم!
بهبهانی در مورد سقوط هواپیماها گفت:«همان طور كه آدمي صحيح و سالم از منزل بيرون ميرود و ميان راه آنفاكتوس ميكند، هواپيماها هم در ميان راه دچار نقص فني ميشوند.»
آن قدر این جمله آقای وزیر کارشناسی شده و عالمانه بود که کارشناسان صفحه طنزیم نتوانستند در موردش اظهار نظری کنند!
لازم به ذکر است که چند روز پیش هم رئیس فرودگاه شهید بهشتی اصفهان با اشاره به اینکه پرواز تهران – اصفهان دچار هیچ سانحهای نشده است گفت: تنها پس از فرود این هواپیما یکی از لاستیکهای پرواز شماره 729 شامگاه سه شنبه دچار ترکیدگی شد، این حادثه حاد نبوده و اتفاقی عادی است که در برخی مواقع اتفاق می افتد.
ما از این اظهار نظرات حکیمانه ی فوق نتیجه می گیریم که ترکیدن لاستیک امری طبیعی و اتفاقی عادی است و تا چند نفر فوت نکنند به یک حادثه، حادثه ی حاد نمی گویند!!
ضرب المثل مربوطه: از رئیس فرودگاه شهید بهشتی پرسیدند توجیه کردن حادثه ها را از که آموختی؟! گفت از وزیر راه!!
چاپ شده در روزنامه ی شهرآرا - پنج شنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۸