ناهار چي داريم ؟

ارژنگ حاتمي

 

خبر : " سيستم كنترل كودكان با استفاده از پيام نگار راه اندازي شد ."  –  سايت عصر ايران

 

 

هفته نامه بچه ها گل آقا با تلاش يكي از طنزنويسانش متن پيامهاي ارسالي به مادر يكي از كودكان را كشف كرد :

 

ساعت 8:30 – بچه شما قبل از رسيدن به مدرسه با پولي كه به بهانه خريدن كتاب از شما گرفته بود يك عالمه هله هوله براي خودش خريد .

ساعت 9:12 – فرزند شما در حال تقلب بود كه معلم از راه رسيد و يك صفر كله گنده به او داد .

ساعت 10:25 – مادر گرامي!لطفا پولي را كه مي خواهيد هزينه خريد يك دست قاشق و چنگال كنيد ، همان جا كنار طاقچه بگذاريد و به آن دست نزنيد! چون كوچولوي شما با توپ شيشه اتاق مدير مدرسه شان را شكست .

ساعت 12:30 – فرزند شما در راه بازگشت از مدرسه وارد يك كافي نت شد .

ساعت 12:34 – عجب بچه تخسي داري ها ... نكن بچه ... ولم كن ... آخ ... هك شدم !

ساعت 12:35 – مادر عزيز! شما بچه گلي داريد ، لطفا پول توجيبي اش را زياد كنيد .

ساعت 12:38 – به قولتان عمل كنيد و براي اين كوچولوي ناز چند سي دي بازي جديد بخريد .

ساعت 12:43 – امروز باز هم معلم گفت كه بايد يك كتاب ديگه بخريد كه قيمتش به اندازه يك شيشه بزرگ است ، به بچه تان پول بدهيد .

ساعت 12:50 – در را باز كنيد ، فرزندتان دم در خانه است ، مامان ! ناهار چي داريم ؟!

 

چاپ شده در هفته نامه  بچه ها گل آقا (شماره 365)

ستون آزاد ده، بيست سال ديگر در چنين روزي:

ارژنگ حاتمي

 

1- گروهي از خوانندگان ستون آزاد طي امضاي طوماري خطاب به كاريكاتورهاي مجید مهجور گفتند:« اين چه وضعشه؟!»، گفتني است اخيرا در كاريكاتورهاي مجيد مهجور سر و كله فردي به نام «قيمه اي» پيدا شده است، خوانندگان اعلام داشته اند: «آخه با اين شله اي و حليمي و حلوايي و شربتي و بنزيني و خرمايي و شله زردي، ديگه جايي براي خود كاريكاتور و شخصيت هاي اصلي اش باقي نمي مونه كه!»

يكي از شخصيت هاي كاريكاتوري نيز در حالي كه نخواست نامش فاش شود گفت:« هوا مي خوام! هوا مي خوام!»، و يكي ديگرشان هم گفت:«جاي مو خيلي كم رفته! يكم برو او ور يره! له رفتم! اينجا شله مدن؟!»

 

2- روزنامه نجوم ضمن منتسب كردن ستون آزادی ها به دريافت كمك نقدي و چمدان هاي حاوي شله از مريخي ها در آخرين شماره خود نوشت:«در حاليكه اكثر نشريات كشور كاغذ كاهي هم پيدا نمي كنند، نشريه به اصطلاح ستون به اصطلاح آزاد به اصطلاح مستقل به اصطلاح دانشگاهي به اصلاح ... با تيراژي ميليوني نشريه اش را با آخرين مدل كاغذهاي گران قيمت چاپ مي كند و مجاني آن را بين مردم پخش مي كند، در پايان اين مطلب اين روزنامه وجدان آگاه مدير مسئول ستون آزاد را خطاب قرار داده و گفته است: « آخه [...]! الآن اكثر نويسندگان نشريتون از جمله همين ارژنگ در زير لگاريتم فقر قرار دارند، بعد تو ميري كاغذ گلاسه مي زني؟ مرفه بي درد؟!»

 

3- در آخرين جلسه ستون آزاد و با اكثريت آرا تصويب شد كه اين نشريه دست از اقدامات ضد فمنيستي خود بردارد، علت اين تصميم ناگهاني را سعيد ترشيزي اينگونه تشريح كرد: « مدوني يره؟! مو صد بار رفتم خواستگاري زن بستونم! اما تا شنفتن مو تو ستون آزاد قلم مزنم گفتن ما به تو زن نمدم!»، گفتني است غير از بهمن مهران باقي افراد ذكور اين نشريه تا به حال صد بار به خواستگاري رفته اند. (توضيح ضروري: بهمن مهران صد و يك بار اين عمل خطير را انجام داده است، خوش به حالش فكرش رو بكن چقدر چايي و ميوه خورده!!)

 

4- وزير بهداشت خبر خوشي را كه ماه پيش وعده اش را داده بود اينگونه تشريح كرد: به ياري مخ هاي مملكت و بدون بهره گيري و منت كشي سوسول هاي غربي و با اتكا به جووناي خودمون توانستيم «واكسن ضد روده بري» را كشف كنيم! و حالا تمام هموطنان با خيال راحت مي توانند ستون آزاد بخوانند! مخصوصا مطالب ارژنگ حاتمي را!! ( چيه داداش حرفي بود؟ اعتماد به نفس كاذب كه مي گن همينه، خودم كه مي تونم به خودم حال بدم!)

 

5- آتبين محبتي موفق به اختراع زباني تازه شد، البته گروهي از آگاهان معتقدند زباني كه آتبين آن را كشف كرده است، زباني است كه در روزگاري بسيار دور( حتي دور تر از فلكه سراب!)، از آن استفاده مي شده است. گفتني است آتبين اولين استارتهاي اين اختراع را در ده بيست سال پيش در نوشته هايش در ستون آزاد زد، و در اين ده بيست سال به طور كامل به اين زبان مسلط شده است، به طوريكه در حال حاضر قادر به سخن گفتن به زبان فارسي نيست، مترجم آتبين در پايان گفت: صبح ديروز اين زبان در مركز اختراعات به ثبت رسيد!

 

6- وزير سواد اعلام داشت: « آخرين بي صواد كشور حم با صواد شد و در هال هازر حيچ بي صوادي در كشور نداريم!!»، گفتني است اين آخرين فرد بي سواد كه الآن با سواد شده است در گفتگو با خبرنگاران گفت: من هي مي ديدم كه همه يه نشريه را مي خوانند مي خندند، مي خواستم ببنم اين چيه! و من هم بخندم!»، برخي از مطلعان معتقدند منظور اين فرد از «يه نشريه» ستون آزاد است، چون در حاضر در تمام جهان هيچ نشريه اي غير از ستون آزاد پيدا نمي شود كه آنرا بخواني و بخندي!( چيه داداش؟! بازم حرفي داشتيد؟! تو نشريه خودمون كه مي تونيم خالي ببنديم! بعدشم هيچ مي دوني همين جمله باعث ميشه حق التاليفم شيش برابر بشه، زندگي خرج داره!!)

 

7- يكي از دامداران مشهدي به عنوان دامدار نمونه جهان خلقت هستي در كل گيتي شناخته شد، گوسفندان اين دامدار روزانه بيش از شونصد كيلو شير مي دهند! گفتني است اقدام اين گوسفندان باعث باز ماندن دهان دانشمندان غربي به خاطر تعجب حاصله شده است، به طوريكه شنيده شده است در طي زماني دهان يكي از دانشمندان غربي باز مانده بود، يك مگس وارد دهان او شده است!

دامدار مذكور علت موفقيت گوسفندان خود را در شيردهي اينگونه اعلام كرد: «مو هر روز سه وعده به هر كدومشان به جاي علف، سي چهل نسخه نشريه ستون آزاد مدم.»، البته هنوز محققان موفق به كشف رابطه شير و ستون آزاد نشده اند!

 

ماهنامه ستون آزاد

تكذيب مي كنم!

برخي از دوستان در اين روزهايي كه در دنياي نت نبودم شايعاتي در مورد اينجانب منتشر نموده اند كه بنده تمام آنها را تكذيب مي كنم!

 

- برخي گفته بودند من در اين پنج ماه با هزينه راديو زمانه به هلند رفته بودم تا در يك كلاس فشرده تكنيك هاي طنزنويسي را به «سيد ابراهيم نبوي» آموزش دهم، كه بنده شديدا اين مورد را تكذيب مي كنم!

 

- برخي گفته بودند در اين پنج ماه از طرف نهاد رياست جمهوري دعوت شده بودم تا به عنوان يك مشاور جوان گمنام با دكتر احمدي نژاد همكاري داشته باشم، كه اين مورد را هم شديدا تكذيب مي كنم!

 

- برخي گفته بودند در تمام بازي هاي تيم پيروزي از روي سكوي تماشاگران تيم را آناليز مي كرده ام و اطلاعاتي را با گوشي همراه به «افشين قطبي» مي رساندم كه اين مورد را هم شديدا تكذيب مي كنم!

 

- برخي مي گفتند در اين مدت در پي تلاش براي دستيابي به مادر هاچ بوده ام كه بايستي ضمن رد اين ادعا عنوان كنم كه: «آي كيوها كمي به حافظه تان رجوع كنيد، هاچ مادرش را در قسمت آخر پيدا كرده بود!»

 

- برخي مي گفتند كه به خاطر شكايت شركت «ايرانسل» به مدت پنج ماه در حبس بوده ام كه اين مورد را هم تكذيب مي كنم، درست است كه ايرانسل خدمات پس از فروش ندارد و تمام تبليغاتش به نوعي گول مالي سر آدمها است، اما مديرانش با جنبه و انتقادپذير هستند!

 

- برخي مي گفتند كه بنده واردات انحصاري زالزالك را از طريق زد و بند به دست آورده ام و به جاي طنزنويسي اقدام به واردات زلزالك مي كرده، كه اين مورد را هم شديدا و اكيدا تكذيب مي نمايم!

 

- برخي مي گفتند از شغل طنزنويسي استعفا داده ام تا در مجلس كانديد شوم، آخه كله مكعبي ها مگه طنزنويسي هم شغله؟! ، مبرهن و واضح است كه اين مورد را نيز تكذيب مي نمايم!

 

- برخي مي گفتند در خانه نشسته ام و دارم درس مي خوانم تا در كنكور ارشد شركت كنم، كه قسمت اول اين جمله درست است، من درس مي خواندم، البته نه براي ارشد، بلكه به اين خاطر كه موهايم بريزد و كچل شوم و در آينده اي نه چندان دور به جاي منصور ضابطيان، من به ديدار يانگوم بروم و حدالمكان طب سوزني هم بشوم!!

 

 

( دوباره بازگشتم، بعد از پنج شش ماه، روزهاي سختي بود، روزهاي ننوشتن، بهترين اتفاقي كه در اين چند ماه برايم افتاد جشنواره طنز مكتوب و مقام دوم فيلمنامه طنز كوتاه بود، البته سكه هايش را نمي گويم، ديدار دوستاني را مي گويم كه سالها با آنها از طريق وبلاگ يا ميل، چت، اس ام اس و يا تلفن مرتبط بودم، اما تا به حال آنها را نديده بودم، دوستاني همچون سعيد سليمان پور، مهرداد صدقي، علي زراندوز، اميد مهدي نژاد، عبدالله مقدمي، محسن اشتياقي، فاضل تركمن و … و همچنين ديدن اساتيدي كه ديدارشان برايم انگيزه و انرژي مثبت بود، منوچهر احترامي، ناصر فيض، رضا رفيع و … واقعا خوش گذشت...)

آی مجلس کجا؟ کجا؟

ارژنگ حاتمی

روزها مي گذرند و ما کم کم داريم به روزهاي انتخابات مجلس هشتم نزديک مي شويم. البته راستش را بخواهيد چون مجلس هفتم مجلس خوبي بود و نمايندگانش با اينکه اينترنتشان در مجلس فيلتر بود هيچگاه از فيلتر شکن استفاده نکردند و به مانند نمايندگان مجلس «اسمش را نبر»! جلسه ها را دو در نمي کردند ما قلبا و قطعا قصد نداريم به مجلسي نزديک شويم که نمي دانيم چگونه است و اگر اين قوانين دست و پاي ما را نبسته بود تا سالياني دراز با همين مجلس مي مانديم و روزگار مي گذرانديم. اما چه کنيم که جبر روزگار است. و در حقيقت ما نمي خواهيم به مجلس هشتم نزديک شويم بلکه اين مجلس هفتم است که به ازاي هر ثانيه هي از ما دور مي شود، آي مجلس کجا، کجا؟! مي ياي از اين ورا گذري، دلو... ببخشيد... «اي بچه اينقدر باشبکه هاي تلويزيون ور نرو، آبرومون رو بردي»!

در همين راستا گروهي از محققان که ادعا مي کردند پي اچ دي دارند ولي فقط به ما مدرک سيکلشان را نشان دادند، براساس هيچگونه تحقيقاتي مدعي شدند با فرهنگ سازي ها و اقدامات انجام شده زير شاهد انتخاباتي توپ باشيم:
 
- پخش سريال يانگوم: رسانه ملي با پخش اين سريال ضمن کوباندن لگدي محکم به شکم جنيفر لوپز و نانسي عجرم نشان داد محبوبيت تنها با ادا و اطفار و حرکاتي شنيع که به حرکات موزون مشهور است به وجود نمي آيد، اين سريال به جامعه بانوان نشان داد که يک کدبانوي خوب بايد تمام وقت و فکرش را براي آشپزي بگذارد و اگر هم وقت اضافي داشت برود طب سوزني ياد بگيرد، با پخش اين سريال به احتمال زياد شاهد کاهش نامزدي بانوان خواهيم شد، که اين امر باعث مي شود که بتوانيم با چشماني بازتر و به دور از احساسات، کانديداهاي اصلح را انتخاب کنيم، در ثاني مگر مجلس دانشگاه است که ما هر ساله شاهد افزايش بانوان در آنجا باشيم!
 
- طرح هاي آبي و قرمز و خالخال پشمي و سبز چمني و...: با طرح هاي جديد ايرانول (به کسر واو) با پرداخت پول ناقابلي مي توان يک ماه پيامک رايگان ارسال نمود. بر همين اساس در اين انتخابات يحتمل شاهد تبليغاتي کم هزينه، سالم و پربار خواهيم بود. به عنوان نمونه پيامک هايي اين چنيني پيشنهاد مي شود:
* اين وقت شب بهت پيامک زدم بگم اولا رفتي دستشويي شير آب رو خوب نبستي، انگشت هاي پات از زير لحاف زده بيرون شايد سرما بخوري، در ضمن فردا يادت نره به من راي بدي!
* من از زندگي سه چيز آموختم... دوتاش که به تو ربطي نداره، و سومي اش اينه که بايد براي مجلس به نماينده اي راي بدي که مردمي، اصلح، گل و باهوش باشه، منظورم اينه که به من راي بده!
 
- اعدام اراذل و اوباش: از آنجا که حتي يک راي هم يک راي است و مي تواند بسيار تاثير گذار باشد و باز هم از آنجا که اراذل و اوباش به واسطه شهروند بودن، از حقوق شهروندي همچون راي دادن برخوردار بودند، نتيجه مي گيريم در اين انتخابات ديگر ارازل و اوباش هيچ تاثيري در نتايج حاصله نخواهند داشت و اين خيلي خوب است.
 
- سهميه بندي بنزين: با سهميه بندي بنزين ديگر هيچ کسي نمي تواند براي مدت زمان طولاني تند برود، زيرا پس از اندک زماني بنزينش تمام خواهد شد، به فرض هم اگر گازسوز شود باز هم نمي تواند با سي ان جي بيشتر از 100 تا برود، که اگر هم برود خيلي زود موتورش به روغن سوزي مي افتد، که اين امر باعث مي شود انتخابات به دور از هر گونه حاشيه اي برگزار گردد.
 
- استفاده از سوخت هاي هسته اي: تا ساليان پيش که براي گرم کردن تنور انتخابات از سوخت هاي فسيلي استفاده مي شد تنورها به اندازه کافي داغ بودند، پيش بيني مي شود امسال با استفاده از سوخت هاي هسته اي تنور انتخابات بسيار بسيار داغ شود به طوري که بتوان در آن به اندازه کافي نان پخت، گفتني است يکي از به اصطلاح آگاهان که اصرار داشت نامش را ذکر کنيم و ما براي گرفتن حالش اين کار را نکرديم پيش بيني کرد از اين تنور براي پختن آش از نوع يک وجب روغني هم استفاده مي شود که محققان امر اين مورد را شديدا تکذيب نمودند.
 
در پايان اميد است با خواندن اين مطلب طنز بي سر و ته اين پيام به شما منتقل شده باشد که انتخابات خوب است و بايد در آن شرکت کرد؛ پس وعده ما روز انتخابات مجلس هشتم راي ما: «...» طنز نويس محبوب، جوان، مردمي، با حال و ماه!
توضيح پاياني منظور از «...» نويسنده مطلب است که به علت شروع نشدن زمان تبليغات ذکر نشده!