اي نقص فني كه گفتي يعني چه؟!

ارژنگ حاتمي

 ahatami81@yahoo.com

 

- در صورت اثبات نقص فني توليد پژوي 405 متوقف مي شود.  (روزنامه قدس 17/7/85)

- روز گذشته در مشهد يك پژو 405 ديگر آتش گرفت!          (روزنامه خراسان 20/7/85)

 

گروهي از متخصصان كه متخصص بودن خود را تكذيب كرده اند اعلام داشتند هنگامي نقص فني اثبات مي شود كه يكي از چهار اتفاق زير بيفتد:

 

1- اگر پژو 405 سقوط كند و راننده مرحوم نشود، ماشين نقص فني اش اثبات مي شود.

توضيح غير ضروري: در صورت مرحوم شدن راننده، ماشين مزبور نقصي نداشته و خطاي انساني منجر به اين حادثه شده است.

تذكر: اين سقوط بايستي ناشي از پرواز باشد و افتادن از كوه و دره و  خوردن به ديوار يا ساختمان جزو پرواز محسوب نشده، نمي شود و نخواهد شد!

 

2- اگر راننده پژو 405 كمربند ايمني خود را نبندد حتماً ماشين نقص فني دارد.

نكته آموزشي: بستن كمربند ايمني از كم مصرف كردن برق هم مهمتر است، پس:« هرگز نشه فراموش، هر كي كمربند ايمني نبنده دندون هاش رو مي خوره موش!»

 

3- اگر در پشت و يا جلوي پژو 405 به اشتباه مارك پژو 404 چسبانده شده بود نه تنها ماشين نتص فني دارد بلكه خيلي هم كار بدي است كه با آن ماشين توي شهر دور بزنيد! زيرا احتمال دارد مردم به ماشين شما بخندند كه به اين وسيله به كارخانه سازنده آن توهين مي شود!(واي چه اتفاق بدي!!)

 

4- اگر تمام خودروهاي پژو 405 جهان آتش بگيرند و اثبات شود اين آنش گرفتگي بدون دخالت عناصري همچون هوا، بنزين و يك جرقه اوليه بوده است، ماشين نقص فني دارد.

پس اين بوقلمون چي شد؟!!

ارژنگ حاتمي

ahatami81@yahoo.com

 

- رئيس مجلس: خبرنگاران،ارزاني ها را هم منعكس كنند.  (جراید 20/7/85)

 

هر چند در ابتدا اعتقاد داشتيم تنها چيزي انعكاس مي شود كه وجود خارجي دارد و از يافتن ارزاني نا اميد گشته بوديم اما ناگهان به ياد ضرب المثل« تا نباشد چيزكي مردم نگويند چيزها» افتاديم، و از آنجا كه رئيس مجلس هم يكي از همين مردم مي باشد به خودمان گفتيم حتما چيز ارزاني هست كه ايشان خواسته منعكسش كنيم ، قديمي ها يك ضرب المثل قشنگ ديگر هم دارند: « عاقبت جوينده يابنده است»، پس گشتيم و گشتيم تا بالاخره يافتيم:

 

1- بليط اتوبوس هاي شركت واحد: بليط اتوبوس يك چيز ارزان است، در مشهد سي تومان، و در تهران بيست تومان! و اين يعني با سيصد تومان مي شود حداقل 10 دفعه سوار اتوبوس شد و اين خيلي خوب و ارزان است! هيچ مي دانيد هزينه 10 بار سفر با هواپيما چقدر است؟(البته بدون احتساب خرج كفن و دفن و ...!)

 

2- بنزين: هر چند وقت يك بار در صفحه حوادث روزنامه ها مي خوانيم فردي به خاطر فقر و نداري با ريختن بنزين به روي خودش خودكشي كرد ... وجداني اگر بنزين گران است پس آن آدم فقير كه ادعا مي كند نان خالي براي خوردن ندارد اين بنزين را از كجا آورده است؟!، پس نتيجه مي گيريم بنزين هم ارزونه!

 

3- اجاره مسكن: يه شب ساعت دو بريد توي خيابون، چند نفر رو مي بينيد كه گوشه خيابون خوابيدن باشند،هيچي! ( اگه هم دو سه نفري رو مشاهده كرديد مطمئن باشيد يا با خانومشون حرفشون شده و يا واسه تنوع اومدن بيرون، شايد هم كولر گازي شون خرابه!) چه نتيجه اي مي گيريد؟! درسته ... همه اين آدمهايي كه مي گن خونه ندارن الكي مي گن ، اگه راست مي گن پس شب ها كجا مي خوابن؟!

 

4- مرغ: آقا مرغ كيلويي 1350 تومان!ديگه چي مي خواي؟!، منظورم همون مرغايي است كه روزهاي ابتدايي ماه مبارك رمضان پخش شد، همونايي كه توي كرمانشاه تاريخ توليدشون سال 2004 بود و تاريخ انقضاش سال 2005 و بعد اعلام شد مرغ ها تازه هستند و تاريخ ها اشتباهي چاپ شده ... همون مرغايي كه ... اي بابا! چقدر توضيح بدم ... همون مرغا ديگه!

شعر مربوطه:

از مرغ گرفته تا نان .......... همه چيز شده ارزان

كي مي خوره پاي مرغ.........وقتي زياد شده ران!!

 

5- هزينه دوپينگ: دوربين خبرساز( شبكه خبر) گزارشي را از مربي هاي بدنسازي نشان داد كه مي گفتند هزينه يك بار دوپينگ براي رشته بدنسازي 200 عدد تك توماني است، در حاليكه در كشورهاي خارجي قيمت همين مواد بيست دلار مي باشد!(شايد هم به خاطر همين ارزاني بود كه شاهد آن حماسه از وزنه برداران و سپس بدنسازان بوديم!)

 

6- آب خوردن: البته در حال حاضر آب خوردن مجاني است، اما طبق آخرين شايعات از چند ماه ديگر آب لوله كشي در مشهد غيرشرب اعلام مي شود و جماعت مشهدي بايستي آب شرب را به صورت پاكتي و به قيمت 45 تومان تهيه كنند، كه خوب اين 45 تومان پول كمي است و خيلي ارزان است ... حتي ارزان تر از آب معدني!

 

7- نان: آيا مي دانيد اين نان براي رسيدن به دست من و شما چه راهي را طي مي كند و چقدر برايش هزينه مي شود؟! اي بابا ... ناشكري هم حدي دارد ... يه نون بگير 25 تومن، بشين با ماستت بخور، اينقدر صفا داره اين نون و ماست خوردن ... مهم دل خوشه ... ول كنيد اين تجملات و سفره هاي رنگين رو، چه اهميتي داره چي بخوري چي نخوري ... اصلا چه اهميتي داره سوء تغذيه بگيري يا نگيري ... اصلا چه اهميتي داره ... راستي خانوم! مخم پكيد اينقدر مطلب نوشتم ...  پس اين بوقلمون چي شد؟!!

مگه خودت خواهر مادر نداري!

ارژنگ حاتمي

1- مگس كش سوسك را كشت، اما هيچ كس او را به خاطر سوء استفاده از اختياراتش محاكمه نكرد.

 

3- تمام پل هاي پشت سر رو خراب كرده بود، عادتش بود كه از هر پلي رد ميشه اونو خراب كنه و براي برگشتن از هواپيما استفاده كنه!

 

3- هر وقت با همسرش صحبت مي كرد خيلي تند مي رفت، بالاخره يك روز گشت نامحسوس بزرگراه اون رو گرفت و به خاطر سرعت غير مجاز و صحبت كردن با موبايل در حين رانندگي جريمه اش كرد.

 

4- پروانه در ميان گل ها بود و او محو زيباي اش شده بود، ناگهان مشتي بر صورتش فرو آمد:« مگه خودت خواهر مادر نداري!»

 

5- تخته پاك كن گفت:«الآن تو را پاك مي كنم.»، اما تنها كاري كه كرد اين بود كه همان چند خط سفيد روي تخته سياه را هم از بين برد.

چگونه يك خواننده محبوب و مردمي و پولدار شويم؟

ارژنگ حاتمی

 ۱- اولين قدم براي وارد شدن به عرصه هنر قهر كردن با مادر است، مگر نشنيده ايد كه مي گويند:« هر كس از مادرش قهر كرد رفت خواننده يا بازيگر شد؟!»، البته اگر خيلي بچه ننه هستيد و نمي تونيد با مادرتون غهر كنيد فقط يك راه ديگه داريد و اون هم اين است كه به باباتون بگيد بره و يك زن ديگه هم بگيره و شما از ننه دوميتون غهر كنيد!!

 

۲- اكنون شما بايد به دنبال ترانه بگرديد، اما چون پول نداريد ... ببخشيد چون ترانه سراها را قبول نداريد تصميم مي گيريد از خودتان شعر دركنيد! براي اين كار لازم است به دور و ور خود نگاه كنيد و نام هر چيزي را كه مي بينيد بسراييد، به اين مثال توجه كنيد: ساعت، ديوار،نامه،آلبوم،گلدون،شونه، يخچال،رسيور ... اي بابا حالا ما يه چيزي گفتيم ديگه هر چي ديدي رو كه نبايد بسرايي!! البته راههاي فراوان ديگري هم براي ترانه سرايي هست كه در مقال نمي گنجد.

 

۳- نگاهي به دور و بر خود بيندازيد، چه مي بينيد؟ يك اتاق به هم ريخته... نه كمي نگاهتان را وسعت دهيد ... حالا چي مي بينيد؟ ... درست است يه عالمه استعداد كه هنوز كشف نشده اند، حتما شما پسرخاله و يا پسر عمويي داريد كه گيتار زدن بلد باشد، پس سريعا با خانه عمه و خاله تان تماس بگيريد و با آنها بگوييد خواننده شده ايد و به نوازنده نياز داريد، آنها هم سريعا از شما مي خواهند اجازه دهيد برايتان آهنگ بسازند!

 

۴- به وزارت ارشاد برويد و كمي خواهش و تمنا كنيد كه به آلبوم شما مجوز ندهند، اگر هم مجوز دادند باز هم عيبي ندارد شما كار خودتان را بكنيد يعني سري به نشريات زرد بزنيد و بگوييد كه دست هايي پنهان چشم ديدن موفقيت شما را ندارند و تهديد كنيد از كشور مي رويد!

 

۵-پرواز به آن طرف آب ها، براي شروع دبي خوب است.(چون بيشتر از اون پول بليط نداريد!)، اكنون شما به يك شبكه 24 ساعته دعوت مي شويد كه حرف بزنيد، براي محبوبيت هم كافيست جلوي دوربين گريه كنيد و بگوييد دلتان براي كشور و كوچه هاي شهرتون تنگ شده ... اصلا بهتره يه شعر هم در اين مورد بخونيد:

مي خوام بيام به ايرون تو صف نون بمونم  ... اونجا واسه ي خودم و ننه ام بخونم

اينجا دلم گرفته، يه همزبون ندارم ................  اينجا حتي «لپ لپ» هم نداره!

( اصلا مهم نيست كه شعرتون قافيه و وزن نداشته باشه، مهم حس شماست كه منتقل ميشه!)

 

۶- نگاهي به خود بيندازيد ... چه مي بينيد؟ يك جوان، موي بلند،روي سياه،ناخن كثيف؟! نه ... بهتر به خود نگاهي بيندازيد ... چي مي بينيد؟ چي؟ يك جوون منحرف غرب زده بي خانمان؟! ... اصلا بهتره خودم بگم، شما الآن به آرزوي خودتون رسيده ايد، اكنون شما يك خواننده محبوب هستيد كه حتي در روستاها هم پوسترها و CD هاتون خريد و فروش ميشه، و هر روز چند كنسرت مي گذاريد.

 

۷- حالا وقت آن است كه كمي به گذشته خود فكر كنيد و به ياد آوريد چه كسي شما را راهنمايي كرد تا يك خواننده شويد؟! كمي معرفت داشته باشيد و حداقل يك امضا به من بدهيد!!

 

بازتاب این مطلب در سایت بازتاب

داستان کوتاه

ارژنگ حاتمی

دماغش را عمل كرد، حالا به جاي اون دماغ گنده يه دماغ كوچولوي سربالا داشت، دو روز بعد از گرسنگي مرد، مادرش صد دفعه بهش گفته بود كه عمل جراحي بيني مخصوص آدماست نه فيل ها!

مرغ فداکار

ارژنگ حاتمي

جوجه ها سر سفره ناهار گفتند:«آخرش كبدمون از كار مي افته، چرا بايد هر روز ناهار و شام تخم مرغ بخوريم و حتي يك بار هم يك ناهار درست و حسابي نداشته باشيم؟!»، خروس سرش را پايين انداخت، در چشمان مرغ اشك جمع شد و به فكر فرو رفت ... آنها فردا ناهار مرغ داشتند.

بشينيد هي املت بخوريد!

ارژنگ حاتمي

افزايش 25 درصدي قيمت مرغ تأييد شد. (سايت بازتاب)

مسئولان پاسخ دادند: دليل كاهش قيمت گوجه فرنگي ( روزنامه خراسان)

 

- خودمانيم مسئول بودن هم سخت است! اگر يك كالا قيمتش افزايش يابد بايستي توضيح بدهي، اگر يك كالا قيمتش كاهش يابد بايستي توضيح بدهي، اگر يك كالا كمياب شود بايستي ...، خوب به همين علت است كه مسئولين وقت نمي كنند به كارهايشان برسند، چون هي بايد توضيح بدهند!

 

- يك نكته جالب به همراه يك راهكار غير كاربردي: چند سال است كه مسئولين مي خواهند قيمت مرغ را پايين بيآورند و قيمت گوجه فرنگي را بالا ببرند، اما هي برعكس مي شود، پيشنهاد مي كنيم يك بار سعي بر بالا رفتن قيمت مرغ و پايين آمدن قيمت گوجه فرنگي كنند، شايد اين راه جواب داد و قيمت مرغ پايين آمد و قيمت گوجه بالا رفت!

 

- فايده بالا رفتن قيمت مرغ: مطمئن باشيد طي چند ماه آينده قيمت تخم مرغ كاهش پيدا مي كند، چون خيلي ها نمي توانند مرغ كيلويي 1900 تومان بخرند و همين امر باعث مي شود تا مرغ هاي مرغداري ها فرصت بيشتري براي زنده ماندن و تخم گذاشتن پيدا كنند، و با توجه به توليد بيشتر تخم مرغ قيمت آن هم كاهش مي يابد، گوجه هم كه ارزون شده، اصلاً بي خيال مرغ! بشينيد هي املت بخوريد، كه اين املت خوردن سه فايده هم داره:هم ارزون تموم ميشه، هم خوشمزه است و هم اينكه ارزون تموم ميشه!( دوبار كلمه ارزون را به كار برديم يكي به خاطر تخم مرغ يكي به خاطر گوجه فرنگي!)